۱۳۸۹ مرداد ۴, دوشنبه

نجوا

کوه
پراکنده نمود
تیرگی زلف خود را
بر دشت،
شب تمنا می کرد
که بر آید ماهی
که نباشد ز سیاهی او
بالاتر
حاصل کار
شبی بود که
غوک گمگشته
راه را پیدا کرد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر