۱۳۸۹ تیر ۱۷, پنجشنبه

و تو آن نسیم بودی
که بر دلم وزیدی
دل من
چو ساقه های گندم
خم شد
و به شوقت
دوباره
نگاهی بر آسمان کرد


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر